حکایتی زیبا از دکتر شریعتی

دکتر شریعتی در قسمتی از خاطرات خود می‌نویسد: کلاس پنجم بودم که در کلاس ما فردی بود که من از او متنفر بودم به سه دلیل اول آنکه کچل بود دوم آنکه سیگار می کشید و از همه بدتر آنکه در آن سن و سال زن داشت. سالها بعد به طور اتفاقی او را در خیابان دیدم در حالی که کچل بودم ،سیگار می کشیدم و زن داشتم…

http://public.blu.livefilestore.com/y1pI8nj5So1iTgltoXCNLM77Z-TEDMFyati87ME6zhREbqg6VK3fi4UNn2ajcO5O1JU22CdG2Djx7d53JusQEeDbQ/Post%2001%20(Dr%20Shariati).jpg

 

 

بیان دیدگاه